صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

برخی جمله های متن درس«آداب نیکان» و معنی جمله ها:

درس هفتم

آداب نیکان

 

  • نام کتاب: جامع التّمثیل
  • نام نویسنده: محمّد حَبله رودی

 

او را طلب کنید که مرا با او کار است.

او را بخواهید (صدا کنید) زیرا با او کار دارم.

 

از پیش خود می خورم.

معنی: از جلوی خودم غذا برمی دارم و می خورم.

 

شیخ در پی او روان شد.

شیخ به دنبال او راه افتاد.

 

به قدر می گویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم.

به اندازه ی لازم صحبت می کنم و حرف های بی جا و بی موقع نمی گویم و روی آن ها فکر می کنم.

 

به قدر فهم مُستَمِعان می گویم.

به اندازه ای حرف می زنم که شنوندگان بفهمند و درک کنند.

 

از بهر خدا، مرا بیاموز.

به خاطر خدا، به من یاد بده.

 

تو دعویِ دانایی می کردی، اکنون که به نادانی خود مُعتَرِف شدی، تو را بیاموزم.

تو ادّعای دانش و فضل می کردی، حالا که اعتراف کردی که هیچ نمی دانی، به تو یاد می دهم.

 

اصل در خوردن، آن است که لقمه ی حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

حقیقت خوردن آن است که خوراک و لقمه ات پاک و حلال باشد و اگرغذای حرام را صد برابر از این کارها را انجام بدهی اثری ندارد بلکه دل تو را سیاه می کند (نور حق به آن نمی تابد).

 

آن گفتن برای رضای خدا باشد.

سخن گفتن فقط به خاطر خدا و رضای او باشد.

 

در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد.

در دلت، نسبت به هیچ مسلمانی، دشمنی و حسادت نداشته باشی.

 

مریدان از پی او رفتند.

شاگردان دنبال او رفتند.

 

او را طلب کنید که مرا با او کار است.

او را بخواهید و پیدا کنید که من با او کار دارم .

 

از پیش خود می خورم.

به غذای دیگران دست درازی نمی کنم و از آن چه که جلوی خودم است می خورم.

 

آری به قدر می گویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم. به قدر فهم مستمعان می گویم.

بله، به اندازه سخن می گویم، بی موقع و بدون فکر حرف نمی زنم و به اندازه ای که شنوندگان حرفمم را بفهمند؛ سخن می گویم.

 

چه جای طعام خوردن که سخن گفتن هم نمی دانی

غذا خوردن که بلد نیستی هیچ ،سخن گفتن هم بلد نیستی .

 

جنید دامنش بگرفت

کنایه از متوسل شدن به کسی، از او درخواست کمک کردن

 

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

آورده اند

نقل کرده اند

شیخ

پیر، مراد، راهنما

مریدان

شاگردان، پیروان

ارشاد

راهنمایی

باری

به هرحال، خلاصه

به قدر

به اندازه

احوال

حالات

طلب کنید

درخواست کنید

مرا با او کار است

من با او کار دارم

برخاست

بلند شد

عرض کرد

گفت

روان شد

رفت، رهسپار شد

دامنش بگرفت

کنایه از التماس کردن

بهر

برای

مرا بیاموز

به من یاد بده

کینه

دشمنی

فرع

شاخه، غیر اصل

لقمۀ حلال

نان جایز و شایسته

بی موقع و حساب

نه به جا

از پی

به دنبال

طعام

خوراک

چاپار

پیک، پست چی

مستمعان

شنوندگان

آداب

راه ها و رسم ها

صد

مبالغه از تعداد زیاد

به جا بیاوری

انجام دهی

سبب تاریکی دل شود

کنایه از گمراهی

حسد

رشک، حسادت

دعوی

ادعا، خواسته

تاریکی دل

گمراهی

نیت

قصد، اراده

بغض

گرفتگی گلو

خَلق

مردم

چیرگی

تسلط، پیروزی

هنجار

معیار، قاعده

حرمت

عزّت و احترام

متعالی

بلندمرتبه و برتر

فناوری

تکنولوژی

ذکر

یادآوری

آفرینش گری

خلاقیت

دستاوردها

نتایج، محصولات

پیوسته

همواره

استعداد خدادادی

قابلیت ذاتی

بیفزاید

زیاد کند

چرتکه

وسیله محاسبه

چاپار

نامه بر

تسلّط

قدرت، پیروزی

چیرگی

برتری، پیروزی

فنّاورانه

تکنولوژی

تار و پود زندگی بشر

کنایه از اصل و اساس

هنجار

رفتار

باور

عقیده

خاصّی

ویژه

داد و ستد

خرید و فروش

حریم

محدوده

معیار

شاخص، ملاک

حرمت

احترام

پاس می دارند

قدر می دانند

حصار

دیوار، محدوده

فرو بریزد

خواب شود

آسیب

بلا، صدمه

آراسته

آماده، مزیّن

نابجا

بی مورد

نسنجیده

غیر منطقی

امکانات

ابزار، توانایی

فراهم آمده است

جمع شده، آماده شده

گویی

مانند اینکه

هویّت

ماهیت، وجود

پیوسته

همواره، مداوم

رهاورد

سوغات

تمدّن

فرهنگ

مظاهر

نشانه ها

روح انگیز

شادی آور

جلوۀ جمال

تصویر زیبایی

طوفان خیز

کنایه از آشفته

ذهن

فکر

مسیر

راه

کمال

تکامل، پیشرفت

متعالی

برتر

پوچی

بیهودگی

غفلت

نادانی

بی هیاهو

بی سر و صدا

غوغایی

سر و صدا

بیافرینند

بوجود آوردند

فضایل

خوبی ها جمع فضیلت

آراسته

تزیین

کم رنگ شدن

کنایه از کم ارزش شدن

حریم

مکان قابل دفاع و احترام

معترف

اعتراف کننده، اقرار کننده

اسطرلاب

ابزار علم و ستاره شناسی قدیم

چرتکه

وسیله ای چوبی و مهره ای که مخصوص حساب و کتاب در قدیم بوده است

 

برخی از آرايه های متن:

اينترنت پنجره ای است ß   تشبیه

اين ابزارها همچون بمب ويرانگری خواهند شد ß   تشبیه

 

محمد حبله رودی:

از نویسندگان بزرگ قرن یازدهم هجری است و اثر معروف «جامع التمثیل» از اوست .کتاب جامع التمثیل کتابی است درباره ی تمثیل ها و حکایت ها به ویژه حکایت هایی که به صورت امثال در آمده اند.

جنید بغدادی:

ابوالقاسم بن محمدبن جنید، عارف معروف و عالم دینی که در قرن دوم و سوم می زیسته. وی در بغداد به دنیا آمد و از کسانی است که درباره ی علم توحید در بغداد سخن گفته است.

بهلول:

از اشخاص دانا و آگاه معاصر هارون الرشید خلیفه ی عباسی بود. وی نسبت به مسائل اجتماعی خود دیدی انتقادی و طنز آمیز داشت.

فریدون اکبری شلدره:

فریدون اکبری شلدره متولد روستای شلدره از توابع بخش دودانگه شهرستان ساری در استان مازندران، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ریاست گروه زبان فارسی سازمان پژوهش و برنامه ریزی کتاب های درسی است. دکتر اکبری شلدره مسئول دفتر تالیف وزارت آموزش و پرورش نیز بوده اند.


سایر مباحث این فصل